بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان_ ای اونایی که دارید این نوشته رو می خونید سلام.
از این که وقتتونو می گیرم پیشاپیش عذر خواهی می کنم عنوان وبلاگ را ((خاطرات این هفته من )) نهادم . علتی داره!
می دونید چیه ؟
زندگی در گذره ، حرکتش قطع نمی شه ،تو این دنیا یکی 10 سال عمر می کنه ، یکی بیست سال، یکی هم صد سال، اما تنها چیزی که براشون می مونه خاطراتی تلخ و شیرینه ،بیست ساله ها به دوران قبل غبطه می خورند ،اونایی که سربازی رفتند به اون دوران خوش سربازی غبطه می خورند ، جوان آرزوی دوران بچگی شو داره دوست داره یه بار دیگه به اون دوران برگرده. اما حیف راه بازگشت نه برای من هست نه برای دوستان مثل خودم ، تنها چیزی که می مونه یه سری خاطراته که از اونا یه چیز در می آد ، اسمشو می ذارن تجربه.
هر کی بیشتر زندگی کنه خاطرات بیشتری براش پیش می آد ، خاطره اون رخدادهاییه که در طول زندگی برای انسان پیش می آد گاهی تلخه و گاهی شیرین ، که از لابه لای اونا مخصوصا تلخ هاش دستورالعمل های زندگی آینده ما خارج می شه .
ما نمی تونیم به گذشته بر گردیم اما می تونیم راهکارهایی پیدا کنیم که در آینده دیگه دچار اون مشکلات نشیم و دیگه تو چاه ن نیفتیم تا مجبور نباشیم یه سری خاطرات و تو ذهنمون انبار کنیم و برچسب تلخ بودن به اونا بزنیم.
خلاصه ، باید از لابه لای این خاطرات درس هایی بگیریم ، درسهای زندگی درس هایی که شخصیت نیمه ساخته ما رو به تکامل انسانی نزدیک کنه .بله ، این درس هاست که تلنگری به ما می زنه و ما رو به سوی هویت پنهان خودمان رهنمون می کنه.
آری باید درس گرفت آن هم از لای خاطرات ،آنهم درس زندگی.
این بهانه ایست تا من با شما که یکی مثل خود من هستید لااقل تو داشتن خاطرات تلخ و شیرین ، رابطه دوستی برقرار نمایم تا بتونیم با کمک هم این درس ها رو با موفقیت پشت سر هم بذاریم .
نوشته های صمیمتنه شما رو به جان دل می خرم و اونو بهانه ای برای ادامه حرف های قرار می دم. شب خوش